گناه بازمانده (Survivors Guilt) چه پدیده روانی است و چه نشانه ها و آثاری دارد؟ آنالیز این پدیده در ادبیات و سینما
به گزارش بلندانیوز، گناه بازمانده (Survivors Guilt) یک مشکل روانی پیچیده ئ نوعی واکنش احساسی و فکری است که در افرادی که از یک حادثه مرگبار یا آسیب زا جان سالم به در برده اند، مشاهده می گردد.
بازمانده در این شرایط احساسی دائماً با این پرسش ها روبرو می شود: چرا من زنده ماندم؟، چرا نتوانستم دیگران را نجات دهم؟ و آیا من سزاوار زنده ماندن هستم؟. این افکار به مرور زمان می تواند سلامت روان فرد را تحت تاثیر قرار دهد و باعث بروز اختلالات جدی شود.
اثرات روانی گناه بازمانده
گناه بازمانده می تواند طیف گسترده ای از اثرات روانی و جسمی را به همراه داشته باشد. بعضی از این اثرات شامل موارد زیر هستند:
1. افسردگی عمیق
افرادی که از این پدیده رنج می برند، اغلب با افسردگی های شدید روبرو می شوند. آن ها ممکن است احساس بی ارزشی نمایند و خود را مقصر بدانند که چرا زنده مانده اند. این افسردگی گاهی تا جایی پیش می رود که فرد احساس می نماید که زندگی او معنایی ندارد و هیچ امیدی برای بهبودی وجود ندارد. این افراد ممکن است خود را از جامعه جدا نمایند و به تنهایی و گوشه نشینی پناه ببرند.
2. اضطراب مزمن
بازماندگان ممکن است همواره در حالت اضطراب باشند که دوباره در شرایط مشابه قرار بگیرند. اضطراب آن ها ممکن است به اشکال مختلف بروز کند: حملات وحشت زا، تعریق بیش از حد، تپش قلب و نگرانی مداوم از آینده. این اضطراب گاهی به قدری شدید است که فعالیت های روزمره فرد را مختل می نماید.
3. کابوس ها و بی خوابی
بازماندگان اغلب از کابوس ها و خاطرات بازگشتی رنج می برند. این خاطرات ناخواسته و مزاحم می تواند در خواب فرد تکرار شود و مانع از استراحت کافی او شود. بسیاری از این افراد ممکن است به علت ترس از تماشا کابوس های مرتبط با حادثه، از خوابیدن اجتناب نمایند و به بی خوابی دچار شوند. بی خوابی طولانی مدت می تواند منجر به ضعف جسمی و روانی شود و حتی مسائل بیشتری را به وجود آورد.
4. احساس بی ارزشی و شرم
یکی از برجسته ترین اثرات روانی گناه بازمانده، احساس شرم و بی ارزشی است. بازمانده ممکن است به طور مداوم خود را سرزنش کند که چرا دیگران را نتوانسته نجات دهد و به این فکر کند که او چه کاری می توانست انجام دهد تا مانع از مرگ دیگران شود. این احساسات می توانند باعث شوند فرد نتواند به زندگی عادی خود بازشود و همواره درگیر افکار منفی باشد.
5. مسائل ارتباطی و انزوای اجتماعی
بازماندگان اغلب به علت احساس گناه و شرم از دیگران فاصله می گیرند. آن ها ممکن است احساس نمایند که هیچ کس نمی تواند آن ها را درک کند و یا حتی دیگران را از دست خود رنجور می دانند. این انزوا می تواند به مسائل جدی در روابط اجتماعی و حتی خانوادگی منجر شود. این افراد ممکن است از شرکت در فعالیت های گروهی یا حتی از صحبت کردن درباره تجربه شان اجتناب نمایند.
روش های درمان و مقابله با گناه بازمانده
برای درمان و مقابله با گناه بازمانده، روش های متعددی وجود دارد که می توانند به بازماندگان یاری نمایند تا بهبود یابند و به زندگی عادی بازگردند. این روش ها به طور خاص برای کاهش احساسات منفی، اصلاح الگوهای فکری نادرست و ارتقاء سلامت روانی طراحی شده اند.
1. درمان شناختی-رفتاری (CBT)
این روش یکی از موثرترین روش های درمانی برای گناه بازمانده است. در این نوع درمان، به فرد یاری می شود تا افکار منفی و نادرست خود را تغییر دهد و به جای آن ها افکاری مثبت و منطقی تر جایگزین کند. به عنوان مثال، بازمانده ممکن است باور داشته باشد که می توانست دیگران را نجات دهد، اما درمانگر به او یاری می نماید تا بفهمد که این باور نادرست است و او تمام کوشش خود را نموده است.
2. درمان روبروه ای
در این روش، فرد به تدریج با خاطرات و احساسات مرتبط با حادثه روبرو می شود. این روبروه به او یاری می نماید تا این احساسات را پردازش نموده و از آن ها عبور کند. درمان روبروه ای به بازماندگان این امکان را می دهد که بتوانند به مرور زمان ترس ها و نگرانی های خود را کاهش دهند.
3. حمایت اجتماعی و گروه های حمایتی
حمایت از دیگران می تواند نقش بسیار مهمی در بهبود فرد ایفا نماید. صحبت کردن با دیگران، به ویژه کسانی که تجربه مشابهی دارند، به بازمانده یاری می نماید تا احساس تنهایی نکند. گروه های حمایتی از بازماندگان این امکان را می دهد که با افرادی که در شرایط مشابهی بوده اند، صحبت نمایند و تجربیات و احساسات خود را به اشتراک بگذارند.
4. تکنیک های آرام سازی
تکنیک هایی مانند مدیتیشن، یوگا و تمرینات تنفسی می توانند به کاهش استرس و اضطراب یاری نمایند. این روش ها به بازماندگان یاری می نماید تا به آرامش برسند و احساسات منفی خود را کنترل نمایند. بعلاوه، ورزش منظم نیز می تواند به بهبود سلامت روانی و جسمی فرد یاری کند.
گناه بازمانده در ادبیات و سینما
جنگ و صلح اثر لئو تولستوی
این رمان حماسی که به جنگ های ناپلئونی می پردازد، پر از شخصیت هایی است که با گناه بازمانده درگیرند. آندری بولکونسکی، یکی از شخصیت های اصلی، پس از مرگ دوستان و همراهانش در جنگ با این حس روبه رو می شود. او به این فکر می نماید که چرا خود زنده مانده و معنای زندگی را در میانه مرگ و نابودی جستجو می نماید.
خوشه های خشم اثر جان استاین بک
این رمان که به مهاجرت های بزرگ در دوران رکود مالی آمریکا می پردازد، داستان خانواده جود را روایت می نماید که پس از پشت سر گذاشتن مرگ ها و سختی های فراوان، همچنان با احساس گناه از دست دادن عزیزان و زنده ماندن خود دست به گریبان اند. شخصیت تام جود، پس از مرگ دوستان و خانواده اش، با این احساس درگیر است که آیا می توانست برای نجات آن ها بیشتر کوشش کند.
ناطور دشت اثر جی. دی. سالینجر
در این رمان، شخصیت اصلی، هولدن کالفیلد، به شدت تحت تأثیر مرگ برادر کوچکش، آلی، واقع شده است. او احساس گناه می نماید که چرا او زنده مانده و آلی که بی گناه بود، از جهان رفت. این احساس گناه باعث سردرگمی روانی هولدن و تمایل او به جدایی از جامعه می شود.
کشتن مرغ مقلد اثر هارپر لی
در این رمان، اسکات فینچ، دختر جوانی که شاهد بی عدالتی در شهر کوچک خود است، با احساس گناه و مسئولیت نسبت به مرگ شخصیت های بی گناهی مانند تام رابینسون روبرو می شود. این احساسات در او بیدار می شود که آیا می توانست برای جلوگیری از این مرگ کاری انجام دهد و چرا بی عدالتی همواره پیروز می شود.
سرگذشت ندیمه اثر مارگارت اتوود
این رمان در جهانیی دیستوپیایی روایت می شود که در آن شخصیت اصلی، آفرِد، زنی است که از نظام سرکوب گر گریخته است. او با احساس گناه شدید نسبت به زنانی که در همان سیستم به جای مانده اند، دست به گریبان است و به طور مداوم به این فکر می نماید که چرا او توانسته از این جهنم فرار کند و دیگران نه.
بلبل اثر کریستین هانا
در این رمان که در دوران جنگ جهانی دوم روایت می شود، دو خواهر به نام های ویان و ایزابل با رویدادهای جنگ روبرو هستند. پس از انتها جنگ، ویان که زنده مانده، با گناه بازمانده نسبت به مرگ دوستان و اعضای خانواده خود روبه رو می شود و کوشش می نماید معنای زنده ماندن خود را پیدا کند.
نجات سرباز رایان (Saving Private Ryan)
در این فیلم که به دوران جنگ جهانی دوم می پردازد، کاپیتان میلر (با بازی تام هنکس) و تیمش در پی نجات رایان (با بازی مت دیمون) هستند. در طول فیلم، سربازانی از تیم میلر قربانی می شوند و در نهایت خود میلر نیز جانش را از دست می دهد. رایان پس از نجات، در سال های بعد با احساس گناه بازمانده زندگی می نماید و در صحنه انتهای فیلم، از خود می پرسد آیا لیاقت این همه فداکاری را داشته است. این احساس گناه، رایان را به بازنگری در زندگی اش و کوشش برای زندگی شایسته تر سوق می دهد.
میستیک ریور (Mystic River)
در این فیلم که به کارگردانی کلینت ایستوود ساخته شده است، شخصیت جیمی مارکوم (با بازی شان پن) پس از مرگ دخترش با احساس گناه بازمانده روبرو می شود. او احساس می نماید که نتوانسته از دخترش مراقبت کند و این گناه او را به مسیری برای انتقام جویی و خشونت سوق می دهد. این فیلم به خوبی نشان می دهد که چگونه گناه بازمانده می تواند باعث ایجاد تصمیمات نادرست و پیامدهای فاجعه بار شود.
ایثار (Sacrifice)
در این فیلم ساخته آندری تارکوفسکی، شخصیت اصلی با احساس گناه بازمانده پس از وقوع فاجعه های شخصی و اجتماعی دست و پنجه نرم می نماید. او کوشش می نماید که با فداکاری و از خود گذشتگی، معنای زنده ماندن خود را پیدا کند. فیلم به زیبایی تضادهای درونی شخصیت را به تصویر می کشد.
منبع: یک پزشک